چند وقت پیش تصمیم گرفتم با همون گروه کوهنوردی ۱۴ مهر برم رشته رود

رشته رود تو گیلان نزدیک امامزاده هاشم هست.خانواده نتونستن باهام بیان و تنهایی رفتم.

قبلا شلوار و جوراب و کفش کوهنوردی رو خریده بودم قبل مسافرت کوله کوهنوردی هم خریدم

ساعت یک ربع به شش صبح گفته بودن همه جمع بشن که حرکت کنیم من روز قبلش ۱۲ ساعت سرکار بودم

تو گروه یه دختر متولد ۸۵ ش و دوستش اومده بود ولی اصلا به مادرش نمی خورد اون خانمه بهش می خورد به جای مادر انگاری خواهرش باشه انقدر که زود ازدواج کرده بود

خیلی هم شلوغ کار بود و یه لحظه اگه ساکت می شد سر گروه می گفت سودا چش شده ساکته(سودا اسم دختره بود)

از اول سفر اینا شروع کردن به آهنگ گذاشتن و رقصیدن

روحیمون شاد شد

منم با دست زدن همراهیشون می کردم

از شانسمعاون دوره دبیرستانمم  تو گروه بود و دیدمش

یکی از مسن های گروه فکر کرده بود من و اون مادر و دختریم

مسیر گلی بود و حسابی کفش هامون گلی شد و چهار ساعت تو راه بودیم و مسیر رفت حسابی گرم بود

به قسمت انتهایی که رسیدیم رفتیم کنار رودخونه و من پاهامو گذاشتم تو آب که خیلی سرد بود

صدای آب واقعا به آدم آرامش می داد

عکس دسته جمعی گرفتیم ناهار خوردیم و دوباره برگشتیم سمت اتوبوس

کلا ۵ یا ۶ خانوار بیشتر نبودن تو روستای رشته رود تو مسیر برگشت بعضی از بچه ها با اهالی روستا سلام علیک می کردن

هوا خیلی خوب شده بود برگشتنی

سوار اتوبوس شدیم و یه مسیر ۴ ساعته رو به خاطر ترافیک ۶ ساعت طول کشید بریم نگه داشت برای سرویس بهداشتی انقدر صف بود که نگو و نپرس

بعد سرویس من سریع از فروشگاه یه کم زیتون پرورده هم خریدم برای خانواده(من عاشق زیتون پرورده هستم)

بچه ها تا نزدیک ۱۲ شب زدن و رقصیدن ماشالا خیلی پر انرژی بودن

۱۲ شب رسیدیم بالاخره . همه خسته شده بودن از ترافیک

ولی در مجموع خیلی خوب بود و خوش گذشت حتما این سفرهای یک روزه با تور رو امتحان کنید

 

 

 

 

رشته رود

آزمون ها

خیلی ,گروه ,مسیر ,ساعت ,رشته ,زیتون پرورده
مشخصات
آخرین مطالب این وبلاگ
آخرین جستجو ها